هلن جون در یک ماه گذشته -قسمت اول!!
سلااام.
من با کلی تاخیر دوباره برگشتم.البته علت اصلی تاخیرمم هم خود هلن خانوم هستن که باید بیشتر وقتم ررو در اختیار ایشون باشم و اگر تو خونه تنها باشم باید مدادم کنارش باشم.وقتهایی هم که میخوابه باید به کارهای خونه رسیدگی کنم.
هزار ماشالله دخترم اینقدر شیطون و پر جنب و جوشه که اکثرا میرم خونه مامانم با هم بچه داری میکنیم.خدا همه ی مامانهای مهربون رو برای بچه هاشون حفظ کنه
سعی میکنم رویدادهای این یک ماهی رو که نبودم به اختصار برای نفس خانوم و دوستان عزیز دنبال کننده بذارم
لطفا در ادامه مطلب عکسها رو ببینید
تفریحات جدید هلن خانوم.البته وقتی گیر میکنه گریه اش در میاد
چهارشنبه هفدهم تیر ماه.مهمونی افطاری
جمعه 19 تیر ماه وورود هلن خانوم به هفت ماهگی و گردش با خانواده
یه دختر با نمک که اونجا کلی با هلن دوست شد و اصرار داشت باهاش عکس بندازه
ایشون مادربزرگ من هستن.
بیستم تیر ماه و واکسن و درد و گریهوتب
ایشون هلن هستن قبل از اجرای عملیات واکسن!!
ایشون همون اوشون هستن در حین عملیات
دیگه کاملا مشخصه الان عملیات تموم شده و ..
بعد از واکسن طبق معمول همیشه یا من خونه مامان جون هستم یا مامان پیشمه
خونه مادربزرگ و بازی با اسباب بازیهای دوران کودکی خاله مهسا
دوشنبه 22 تیرماه گردش با خاله مونا جونشون
الهی قربون اون خنده های زیبات برم من نازنین...