هلن جونیهلن جونی، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

«هلن روشنای زندگی ما»

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش     

                                          

                           می سپارم به تو از دست حسود چمنش

                    


   

ماشاءالله  لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

شیرین تر از جانم،تولدت مبارک

صدای یک پرواز...از امن ترین و سحر آمیزترین مکان هستی به دنیای زمینی فرود یک فرشته...به آغوش یک بنده آغاز یک  معراج...از انسان بودن به مزین شدن به زیباترین وازه ها..«مادر» شروع یک زندگی.. آغاز یک راه.. زیباترین گل هستی ام هلن نازنینم...تولدت مبارک ..واژه ها غاصرند از بیان تمام حسی که به تو دارم بهترینم..در درونم غوغایی به پاست..به یکسالی که در چشم به هم زدنی گذشت می اندیشم..به مادر شدن..هنوز در باورم نمیگنجد این همه خوشبختی... دوستت دارم با عشقی هر چه باشکوه تر..   گیفت های تولد هلن جون (آبنبات)     هلن خانوم با لباسی که مامانش براش بافته ...
19 دی 1394

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست..

چقدر شیرین است اینکه هر روز منتظر باشی تا خورشیدت چشمانش را به روی دنیا بگشاید و خانه ات را روشن کند.هر صدا و آوای جدیدی را که از دهان خوش عطرش میشنوی ذوق زده ات کند. هزار گوش شوی برای شنیدن دد و ب ب و م م گفتن هایش و هزار چشم شوی برای دیدن دست زدن ها و با ی بای کردن هایش..چقد شیرین است این کودک.. این فرزند دلبند..بند بند وجودم به فدایت هلن عزیز دلم توی کشوی کمدشون دارن کند و کاو میکنن علاقه هلن جون  به خوندن کتاب کاملا از الان مشخصه از اولین تلاشهاشون برای بلند شدن و سرپا ایستادن فدای پاهات بشم الهیییییی کدو حلوایی میل میکنن ...
18 شهريور 1394

ناز بانو و شیرین کاریهاش(1)

سلام.یکی از دوستای نی نی وبلاگی تو نظرها برام نوشته بود حالا که هلن چهار دست و پا میره باید دنبالش برم این ور اونور. والحق هم که درست نوشته بودن... آی مامان ها خدا صبرتون بده.الکی نیست که خدا بهشتو زیر پای مادرها قرار داده.ازون نه ماه بارداری و درد عظیم زایمان و و تولد بچه و روزهای اول و بی خوابی ها و گریه ها که بگذریم.توی پروسه بزرگ شدن بچه ما مامان ها داریم ذره ذره آب میشیم...هر مرحله هم که میگذره تازه متوجه میشیم مرحله قبل خیلی راحت تر بوده و الکی منتظر بودیم زودتر بگذره.. حکایت حکایت این هلن جونه منه که ماشالله هزار ماشالله میخواد همه چیزهای دنیا رو از لحظه از خواب بیدار شدن تا وقت خوابیدنش کشف کنه منم که تو این کشفیات مدام باید مو...
14 شهريور 1394

روزهایم با تو...

ای عشق بی نهایتم.. روزهایی زیبایی را دارم با تو سپری میکنم..هر چند که اکثر اوقات کاسه صبرم به حد لبریز شدن میرسه و از خدا میخوام که بهم صبر بیشتری بده دغدغه های ساده ای که برای آماده کردن غذا برای تو دارم و اینکه با اندک انتخابهایی که دارم و با مواد غذایی انگشت شماری که میتونی میل کنی برات 0غذاهای مقوی درست کنم..مدام مواظب رفت و آمدت با رورویکت باشم که جایی نیفتی،جایی گیر نکنی  و برای انجام کارهام منتظر خوابیدن بمونم . همچین که فکر کردم موفق شدم تو دوباره بیدار بشی و حساب کتابهامو بهم بریزی...همه اش قشنگه... خنده های معنی دارت،گامهای چهار دست و پاییت که حدود یک هفته است شروع شده و تلاشت برای حفظ تعادل میان دست و پاهات که ...
8 شهريور 1394

روزت مبارک دخترم...

لطیف ترین واژه ها برای لمس احساس تو چه میتواند باشد جز دوستت دارم های عاشقانه ی مادرانه... پس دوستت دارم ای تکرار ناشدنی ترین... روزت مبارک..و روز همه دختران ناز و زیبای نی نی وبلاگ مگر میشود ترا داشت و در بهشت نبود؟؟؟همینک در بهشتم با تو..دوستت دارم هلن من   آخیش چی بود آخه روی سرم داشت اذیتم میکرد       پی نوشت1: این لباس رو برای آتلیه هلن خانوم دوخته بودم و باهاش کلی عکس گرفته و نمیخواستم باهاش عکس بذارم .اما آتلیه بدقولی کرده و هنوز عکسارو نداده و منم برای روز دختر این لباسو تن هلن جونم کردم پی نوشت 2: این استکان ها استکان چای نیستند ،شمع های زی...
25 مرداد 1394

عزیز هفت ماه و یک روزه ی من

دوستت دارم بهترین ترانه زندگی.. ناب ترین اکسیژن برای نفس کشیدن..لطیف تر از برگ گل..درخشان تر از خورشید...دوستت دارم مبارک باشه پایان هفت ماهگی و شروع هشت ماهگیت   جشن کوچولوی ما برای ماهگرد هفتم عشقمون ...
20 مرداد 1394

هلن جون در یک ماه گذشته-قسمت دوم!!!

هلن خانوم خندان و خوش اخلاق هستن.میخوان برن گردش 9مرداد ماه-ماسوله بسیار کنجکاوانه به خانواده ای که در کنار ما بودن نگاه میکرد و کلی براشون خندید ،آخرش اومدن بردنش پیش خودشون خوابیدن در دامان طبیعت و هوای خنک خیلی لذت بخشه!!     چه ذوقی میکنه وقتی عروسکا رو میبینه...به فدای لبخند های خوشگلت بشم...(منظورم  به هلنه هااااا ) خیلی این عکسو دوست دارم... و همچنین قیافه جوجو هلن رو تو این عکس... روز خوبی بود و خیلی به ما خوش گذشت..مخصوصا به هلن جونم.و اینو بگم که واقعا دخمل خوبی بود واز 9 صبح تا ده شب که برگشتیم خونه با اینکه حسابی خ...
20 مرداد 1394

هلن جون در یک ماه گذشته -قسمت اول!!

سلااام. من با کلی تاخیر دوباره برگشتم .البته علت اصلی تاخیرمم هم خود هلن خانوم هستن که باید بیشتر وقتم ررو در اختیار ایشون باشم و اگر تو خونه تنها باشم باید مدادم کنارش باشم.وقتهایی هم که میخوابه باید به کارهای خونه رسیدگی کنم. هزار ماشالله دخترم اینقدر شیطون و پر جنب و جوشه که اکثرا میرم خونه مامانم با هم بچه داری میکنیم .خدا همه ی مامانهای مهربون رو برای بچه هاشون حفظ کنه سعی میکنم رویدادهای این یک ماهی رو که نبودم به اختصار برای نفس خانوم و دوستان عزیز دنبال کننده بذارم لطفا در ادامه مطلب عکسها رو ببینید تفریحات جدید هلن خانوم.البته وقتی گیر میکنه گریه اش در میاد چهارشنبه هفدهم تیر ماه.مهمونی افطاری جمعه 19 تیر...
20 مرداد 1394

بدون عنوان

سلام نازنین قلب من روزهای گرم تابستون که همزمان شده با ماه مبارک رمضون یکی پس از دیگری از پی هم میرن.دیشب شب نوزدهم ماه رمضون و اولین شب از شبای احیا بود.به خاطر گرمای هوا و اینکه شما اذیت نشی من دیگه مسجد نرفتم و موندم خونه و بابا جون به جای ما رفتن مسجد. دیروز شما رو بردیم آتلیه به مناسبت شش ماهگیتون که چند روز دیگست چندتا عکس برای یادگاری بگیریم.جیگر مامان خیلی باهامون همکاری کرد و ژست های خوبی گرفت و عکسهای خوبی شد.اما وسطش دیگه حسابی خوابش گرفته بود با اینکه قیافه ی خابالودش هم با نمک بود اما از فرط خستگی دیگه حوصله همکاری نداشت برای همین ادامه کارو موکول کردیم به امروز بعد از ظهر. جونم برات بگه که عزیز دلم حسابی این روزا بازیگ...
15 تير 1394