هلن جونیهلن جونی، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

«هلن روشنای زندگی ما»

هلن جون در یک ماه گذشته-قسمت دوم!!!

هلن خانوم خندان و خوش اخلاق هستن.میخوان برن گردش 9مرداد ماه-ماسوله بسیار کنجکاوانه به خانواده ای که در کنار ما بودن نگاه میکرد و کلی براشون خندید ،آخرش اومدن بردنش پیش خودشون خوابیدن در دامان طبیعت و هوای خنک خیلی لذت بخشه!!     چه ذوقی میکنه وقتی عروسکا رو میبینه...به فدای لبخند های خوشگلت بشم...(منظورم  به هلنه هااااا ) خیلی این عکسو دوست دارم... و همچنین قیافه جوجو هلن رو تو این عکس... روز خوبی بود و خیلی به ما خوش گذشت..مخصوصا به هلن جونم.و اینو بگم که واقعا دخمل خوبی بود واز 9 صبح تا ده شب که برگشتیم خونه با اینکه حسابی خ...
20 مرداد 1394

هلن جون در یک ماه گذشته -قسمت اول!!

سلااام. من با کلی تاخیر دوباره برگشتم .البته علت اصلی تاخیرمم هم خود هلن خانوم هستن که باید بیشتر وقتم ررو در اختیار ایشون باشم و اگر تو خونه تنها باشم باید مدادم کنارش باشم.وقتهایی هم که میخوابه باید به کارهای خونه رسیدگی کنم. هزار ماشالله دخترم اینقدر شیطون و پر جنب و جوشه که اکثرا میرم خونه مامانم با هم بچه داری میکنیم .خدا همه ی مامانهای مهربون رو برای بچه هاشون حفظ کنه سعی میکنم رویدادهای این یک ماهی رو که نبودم به اختصار برای نفس خانوم و دوستان عزیز دنبال کننده بذارم لطفا در ادامه مطلب عکسها رو ببینید تفریحات جدید هلن خانوم.البته وقتی گیر میکنه گریه اش در میاد چهارشنبه هفدهم تیر ماه.مهمونی افطاری جمعه 19 تیر...
20 مرداد 1394

یه جمعه ی خوب

سلام عزیز دل مامان جمعه ای که گذشت با خاله مونا و شوهرش رفتیم گردش.جواهر ده رامسر.که خیلی به ما و  همچنین شما خوش گذشت.مدام مواظب بودم تا آب تو دل شما تکون نخوره، عکس هاشو توی ادامه مطلب برات میذارم نفس مامان   آبشار جواهرده-رامسر چشمای قشنگ تو مثل شبای پر ستاره است/دیدن تو برام مثل عمر دوبارست.. آسمانم اشک نريز! توی آغوش خودم باش که آرام شوی دوست داری که در اين جاده ی خيس احساس با سکوت و من و يک لبخندتا رسيدن به دل عاطفه همگام شوی؟ غم مخور! گريه نکن ... با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو / باشد که خستگی بشود شرمسار تو در دفتر همیشه ی من ثبت می شود / این لحظه ها عزیزترین یادگ...
5 خرداد 1394

بدون عنوان

سلام نازنین مامان. دیروز تولد حضرت فاطمه الزهرا (س) و روز مادر بود،که امسال به عنوان یک مادر این روز رو تجربه کردم.و بابا هاشم شما هم به عنوان قدردانی از نه ماه بارداری و زحمتهایی که تا الان برای کوچولوی نازمون کشیدم منو کلی سورپرایز کرد.ممنونم ازش. این روزها روزهای خوبیه...روزهای دیدن خنده های شیرینت که الان از حالت بی صدا تبدیل شده به حالت صدادار منظورم از  حالت صدادار همون قهقه های قشنگ بچه هاست که همه عاشقشن.البته هنوز به اون جحد نرسیده. و من همش منتظرم که اون لحظه ی خندیدنت رو شکار کنم. روزهای خوب بهار که چند ساعت از روز رو هوا خوبه و من شمارو میبرم توی هوای آزاد تا آفتاب بگیری و از هوای خوب بهاری لذت میبری. بعد از تم...
22 فروردين 1394
1